گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس // عرفانی

 

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس

زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس

 

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

 

قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

 

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

 

نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان

گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس

 

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

از در خویش خدا را به بهشتم مفرست

که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

 

حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست

طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس

حافظ شيرازي

سحرگه رهروي  در   سر زميني // اربعین

 

سحرگه رهروي  در   سر زميني

همي  گفت اين معما با قريني

 

 که اي صوفي شراب آنگه شود صاف

که در شيشه بماند اربعيني

حافظ

***

قال الرّسول(ص):

ما[مَن] اَخلصَ عبدٌ للهِ عزّوجلّ اربعينَ صباحاً [يوماً]

الاّ جَرَت[ظهرت] ينابيعُ الحِکمَه مِن قلبهِ عليَ لسانهِ

 

بنده، خود را براي خداي عزّوجلّ، خالص نمي کند، مگر آنکه چشمه هاي حکمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود

 

(بحار الانوار، ج67، ص242، حديث10 و 25 و نيز در جامع الاخبار،ص94)

***

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):

من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما

 

هر كس از امت من چهل حدیث از احادیث دینی مورد نیاز دينش(فردي ، اجتماعي و...) را حفظ كند خداوند متعال او را در روز قیامت‏به عنوان فقیه و دانشمند محشور خواهد كرد.

 

الخصال، ج‏2، ص‏541، ح‏15.

 

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند // نجواي رضوي

 

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند

 

اول ببانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی

وانگه به یک پیمانه می با ما وفاداری کند

 

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند

 

گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام

گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند

 

چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنان

سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند !

حافظ