ایمان ما دو نیمه شد ونان ما دو نیم * عید فطر

 ایمان ما دو نیمه شد ونان ما دو نیم


دست من و نگاه تو یا سیّدالکریم


روحم تمام زخمی و جانم تمام درد

یک امشبم ببخش به آرامش نسیم


از شعله های روز قیامت رها شدیم

افتاده ایم باز در این ورطه ی جحیم


چیزی بگو شبیه سخن گفتن شبان

حکمی بده به سادگی حکمت حکیم


ما راهیان کوی چپ و راست نیستیم

ما راست آمدیم سر راه مستقیم


ما عاشقان شهید توهستیم تا ابد

ما سالکان مرید تو بودیم از قدیم


برقی بگو وزان شود از سمت یا لطیف

اشکی بگو فرو چکد از ابر یا کریم


ما را ببر به رویت لبخند عید فطر

ما را بخوان به خلوت یا رب و یا عظیم

علیرضا قزوه

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان // عید فطر

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

 
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شكستیم به ساز رمضان


سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان


دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان


بیش از این ناز نخواهیم كشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان


نكند چشم ببندم به سحرهای سلوك
نكند بسته شود دیده باز رمضان

 
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن كه دیروز مرا داد جواز رمضان

 
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان

علي رضا قزوه


 

ای مهر! بیا میان شهریور باش // عید فطر


ای مهر! بیا میان شهریور باش

ای جمعه! بیا و جمعه آخر باش


ما منتظر حلول ماه از قدسیم
ای عید! بیا و جمعه دیگر باش...

احسان کاوه

این روزها همه ی نگاه ها به آسمان است //انتظار ظهور


این روزها همه ی نگاه ها به آسمان است

همه جا صحبت از ماه است
همه دنبال ماه می گردند
بعضی ها هم در جستجوی ماه به بیابان ها می روند
بعضی ها می گویند با چشم غیر مسلح ماه قابل رؤیت نیست
همه منتظر یک خبرند؛
خبری از رؤیت ماه...

.

این روزها اولیاء خدا چشم هایشان را مسلح کرده اند؛
به سلاح اشک ...
و به آسمان چشم دوخته اند
و حلول ماه عالمتاب را انتظار می کشند

امروز یا فردا،
حلول ماه قطعی است... .

 حسن بیاتانی