اي اذان محض اي تكبير ناب // لهجه خورشيد // نجوای علوی
|
|
|
|
|
اي اذان محض اي تكبير ناب اي علي اي مرزبان افتاب اي خداي خطبه اي كوه كلام اي طنين واژه اي سيل سيام اي به گردت عارفان در هلهله وي به شوقت صوفيان در سلسله اي سوارسهمگين سوره ها وي اسيري غرش اسطوره ها جز تو پيغمبر تبسم با كه كرد آفتاب اخر تكلم با كه كرد چون نديد از تو خلق كوروكر رد رد الشمس در شق القمر جز تو اي ثقل زمين اي بو تراب با كه بوداخر سلام افتاب اي روان پهلواني در بدن پهلوان روح در ميدان اتن مرد ميدان مرد گرد مرد عرفان مرد دانش مرد درد اي حصار عرش بر فرش حصير وي غبار وحي بر خاك غدير اي بت بالاتر از تاويل من لرزه افتد از تو بر تمثيل من اندكي تاريك شو در نور خويش تا ببينم در تو ذوب طور خويش كور شد انديشه ام دستم بگير عاجزم من از مراعات النظير عفو فرما استعارات مرا سهو دان خبط عبارات مرا يا علي قليان روحم پاك نيست جسم من در مرتع ادراك نيست در درون من منيت مانده است شعر من در جاهليت مانده است يا علي من مرد آهن نيستم شاعر شمشير و جوشن نيستم يا علي از من مجو لحن شرار من نميدانم زبان ذوالفقار من اسيري خفته در بند توام من يتيم كوي لبخند توام با اسير خود سرافرازي مكن با يتيمان دلم بازي نكن شبنمي در من بنه تفسير ناب خطبه اي بر من بخوان در وصف آب بامن از گلزار لولا ها بگو بامن از افلاك بالا ها بگو |
احمد عزيزي
باشد که شمیم یار باشد