یاد ایامی که رفتن ساده بود
لاله با ما دست بیعت داده بود
 
حرف هامان بوی همت داشتند 
دوستی ها نیز وسعت داشتند
 
از تمام عشق ها و دردها 
مانده زخمی در درون سینه ها
 
آرزومان کربلا بود و نجف 
جان و سر دادیم در راه هدف
یاد مهران و هویزه، یاد هور 
یاد سنگرهای پر شور و سرور
 
چفیه هامان رنگ و بوی یاس داشت 
 رنگ و بوی بیرق عباس داشت 
 
همدم شب هایمان سجاده بود 
حمله کردن، خط شکستن، ساده بود 
 
حسرت رفتن بر این دل مانده است 
دست و پایم سخت در گل مانده است 
 
 عاشقان رفتند و ما جا مانده ایم  
زیر بار غصه ها وا مانده ایم

مجيد ظرافتي