باز هواي سحرم آرزوست
خلوت و مژگان ترم آرزوست

شكوه ي غربت نبرم اين زمان
دست تو و روي توام آرزوست

خـسـتـه ام از ديـدن ايـن شـوره زار
چشم شقايق نگرم آرزوست

واقعه ي ديدن روي تو را
ثانيه اي بيشترم آرزوست

جلوه ي اين ماه نكو را ببين
رنگ و رخ و روي توام آرزوسـت

اين شب قدر است كه ما با هم ايم!
من شب قدري دگرم آرزوست

حسِّ تو را مي كنم اي جان من
عزلت بيتي دگرم آرزوست

خانه ي عشاقِ مهاجر كجاست؟
در سفرت بال و پرم آرزوست

حسرت دل بارد از اين شعر من
جام می اي در حرمم آرزوست