یا در گره پیچ و خم گیسو بود // دفاع مقدس
یا در گره پیچ و خم گیسو بود
یا در گرو اشارت ابرو بود
هو یی که در اول هویزه دیدم
در آخر لااله الا هو بود
سعيد حداديان
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|
یا در گره پیچ و خم گیسو بود
یا در گرو اشارت ابرو بود
هو یی که در اول هویزه دیدم
در آخر لااله الا هو بود
سعيد حداديان
ناخواسته به روی سیاهم نگاه کن!
یک بار هم به خاطر من اشتباه کن!
جانا! مگر شکستن دلها گناه نیست
قربان دل شکستن تو - پس - گناه کن!
با یک نگاه می کشی و زنده میکنی
مابین مرگ و زندگی ام ، یک نگاه کن!
حتی دروغکی شده از عاشقی بگو
امشب مرا برای همیشه سیاه کن!
کشتی مرا، ولی مرو از پیش کشته ات
تابوت بی قرار مرا سر به راه کن!
سعید حدادیان
باشد که شمیم یار باشد