پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است //پندیات

 

پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است

بلکه آن است سلیمان که زملک آزاد است

 

اینکه گویند بر آب است نهاد دنیا

نیک اگر در نگری خواجه همه بر باد است

 

دل بر این پیره زن عشوه گر دهر مبند

این عروسیت که در عقد بسی داماد است

 

خیمه ی انس مزن بر در این کهنه رباط

که اساسش همه نا موضع و بی بنیاد است

 

خاک بغداد به مرگ خلفا گریه کند                        

ور نه این شط روان چیست که در بغداداست

 

خواجوی کرمانی

آن گوش وار عرش كه گردون جوهري // نجواي حسيني

 

آن گوش وار عرش كه گردون جوهري

با دامني پر از گوهرش بود مشتري



درويش ملك بخش و جهاندار خرقه پوش

خسرو نشان صوفي و سلطان حيدري



در صورتش مبين و در سيرتش مبين

انوار ايزدي و صفات پيمبري



در بحر شرع لولوي شهوار و همچو بحر

در خويش غرقه گشته ؛ ز پاكيزه گوهري



اقرار كرد حر يزيدش به بندگي

خط باز داده روح امينش به چاكري



لب خشك و ديده تر شده از تشنگي هلاك

وانگه طفيل خاك درش خشكي و تري



از كربلا بدو همه كرب و بلا رسيد

آري همين نتيجه دهد ملك پروري

 

كمال الدين محمود خواجوي كرماني