مثل گل خوش آمدی، آقا صفا آورده­ای // میلاد قمربنی هاشم(ع)

 

مثل گل خوش آمدی، آقا صفا آورده­ای

خود، گلی؛ گل با خودت دیگر چرا آورده­ای؟

 

ماجرای دست­هایت ماجرایی آشناست

باز هم ما را به یاد کربلا آورده­ای

 

تا علی گردد علی، یک رکعت از او مانده بود

لطف کردی آمدی آن را به جا آورده­ای

 

قطره اشک علی بودی که در چاهی چکید

هان! وگرنه مشک خالی از کجا آورده­ای؟

 

ای تمام عشق بین چشم تا پیشانی­ات!

آمدی، خوش آمدی، آقا وفا آورده­ای!

رزیتا نعمتی

 

کسی از نام اباالفضل اگر دم بزند // نجوای ابوالفضلی

 

کسی از نام اباالفضل اگر دم بزند

عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند

 

دل، همان بس که به باغ تو شکوفا شود و

چشم بگذار که در وصف تو شبنم بزند

 

دست، هنگامه نقّاشی تو آه کشد

عشق، بگذار قرار همه بر هم بزند

 

دیده از نام اباالفضل چراغان شود و

تکیه بر کوچه آیین محرّم بزند

 

یک توسل به تو کافی است دری باز شود

عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند

رزیتا نعمتی