معطری تو، معطر! خدا کند که بیایی // نجوای مهدوی
معطری تو، معطر! خدا کند که بیایی
ز هر کسی تو فراتر خدا کند که بیایی
برای دل، تو قراری که یادگار بهاری
شمیم زمزم و کوثر! خدا کند که بیایی
تویی که پاک و زلالی، شکوه بزم کمالی
به باغ سرو و صنوبر خدا کند که بیایی
ز بس که گفتم و گفتم، کجاست ساحل سبزت؟
گریخت صبر من از بر، خدا کند که بیایی
زمین اسیر بلا شد، میان شعله رها شد
برفت آتشم از سر، خدا کند که بیایی
تبلوری ز حیاتی، سرود سبز نجاتی
و جانشین پیمبر خدا کند که بیایی
شکوهمند و بزرگی، همان سوار سترگی
که مثل نور زند سر، خدا کند که بیایی
سیمیندخت وحیدی
باشد که شمیم یار باشد