بر صورتش نهاده دستان کوچکش را // شهادت حضرت رقيه(س)

 

بر صورتش نهاده دستان کوچکش را

آهسته می تکاند چشمان کوچکش را

 

دریا چه قدر آرام با دستهای گرمش

بر سینه می فشارد طوفان کوچکش را

 

یک باره خونِ دریا، غواره زد و طوفان

برسینه کوفت دستِ لرزان کوچکش را

 

 دیدی چطور کوفه با تازیانه هایش

آغوش باز میکرد مهمان کوچکش را

 

لبهای غنچه خشکید، حرفی دگر ندارم

ای چشم پر کن از اشک، دامان کوچکش را

 

زهرا بیدکی

عشق از من و نگاه تو تشکیل می‌شود // نوروز مهدوی

 

عشق از من و نگاه تو تشکیل می‌شود
گاهی تمام من به تو تبدیل می‌شود

وقتی به داستان نگاه تو می‌رسم
یکباره شعر وارد تمثیل می‌شود

ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل می‌شود

تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد
بر چشم های پنجره تحمیل می‌شود؟

آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟

بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود

«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود»

 
زهرا بیدکی