بر صورتش نهاده دستان کوچکش را // شهادت حضرت رقيه(س)
بر صورتش نهاده دستان کوچکش را
آهسته می تکاند چشمان کوچکش را
دریا چه قدر آرام با دستهای گرمش
بر سینه می فشارد طوفان کوچکش را
یک باره خونِ دریا، غواره زد و طوفان
برسینه کوفت دستِ لرزان کوچکش را
دیدی چطور کوفه با تازیانه هایش
آغوش باز میکرد مهمان کوچکش را
لبهای غنچه خشکید، حرفی دگر ندارم
ای چشم پر کن از اشک، دامان کوچکش را
زهرا بیدکی
باشد که شمیم یار باشد