به دل زخم بلا، پاي پياده // نجف / کربلا
به دل زخم بلا، پاي پياده
اسير و مبتلا، پاي پياده
خدا قسمت كند يك اربعين باز
نجف تا كربلا، پاي پياده
به دل زخم بلا، پاي پياده
اسير و مبتلا، پاي پياده
خدا قسمت كند يك اربعين باز
نجف تا كربلا، پاي پياده
اگه مرحمت خداي سبحان شامل بشه و توفيق داشته باشم، عازم عتبات عاليات هستم.
دعا كنيد بعد از زيارت حرم قدسي حضرت اميرالمؤمنين(ع) و زيارت اربعين حضرت سيدالشهداء(ع)، خاكستري هم ازم باقي نمونه...
اگه هم در راه زيارت اين سعادت حاصل شد كه : نعم المطلوب...
* * * * *
پی نوشت:
مسئول محترم وبلاگ جناب دلتنگ نجف عازم زیارت مکانهای قدسی و بهشتی ای که دلتنگشان بودند شدند و رفتند
دعایشان کنید الطاف و برکات الهی و عنایات خاصه حضرت امیر(ع) ، حضرت سیدالشهدا(ع)، و ائمه اطهارعلیهم السلام شامل حالشان شود
زیارت با معرفت و با بصیرت نصیبشان شود و در کمال صحت و سلامتی برگردند.
خوش به سعادتشان. باز ما ماندیم و جان و دلی خسته و سوخنه .....
دعایمان کنید...............
من فراتي تشنه لب بودم ز تف مي آمدم
خواب حافظ ديده بودم از نجف مي آمدم
حافظ شوريده حالي ديده بودم چون مسيح
پيش آن درياترين كمتر زكف مي آمدم
من خزف بودم به گوشم حرف مرواريد بود
من خزف بودم ولي عين صدف مي آمدم
با من و خورشيد و ماه آن شب سماعي تازه بود
ني زنان همراه هفتاد و دو دف مي آمدم
لشكر اشكم ز حسرت، لشكر مختار بود
كوفه كوفه نوحه بودم صف به صف مي آمدم
تير مي باريد بر قبر علي از شش طرف
با دل شش گوشه باز از شش طرف مي آمدم
حافظ از مولا پيامي شعله ور آورده بود
شعله ور از اشتياقي با شعف مي آمدم
گفت مولا در دل عاشق مزار ما بجوي
من به پابوس دل اين شمس الشرف مي آمدم
مثل روز واقعه مانند سال شصت و يك
كربلايي گريه بودم از نجف مي آمدم
علیرضا قزوه
دوست دارم برم نجف کنار تربت علی
بشینم گریه کنم برای غربت علی
دوست دارم برم نجف تو صحن ایوان طلا
مثل شمعی بسوزم غرق مصیبت علی
قصه غربت او شعله به عالم می زنه
شب شنید و چاه ونخلها شکایت علی
کوفه ای شهر بلا ای خاک سرد فتنه خیز
شاهدی به غصه های بی نهایت علی
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک بند از ترجیع بندی علوی
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلام وعلیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
مستی ام را بیا دوچندان کن
جام می پشت جام می خواهم
گاه گاهی کمی جنون دارم
من جنونی مدام می خواهم
تا بگردم کمی به دور سرت
طوف بیت الحرام می خواهم
لحظه مرگ چشم در راهم
از تو حسن ختام می خواهم
در نجف سینه بی قرار از عشق
گفت لایمکن الفرار از عشق
سید حمیدرضا برقعی
مرا به جرعهای از یک نگاه مهمان کن
به این تسلی خوش، گاهگاه مهمان کن
اگرچه غرق گناهم ولی دلم پاک است
مرا به خاطر این بیگناه، مهمان کن
نخوانده آمده بودم کنار خاطر تو
مرا به خاطر این اشتباه مهمان کن
دوباره دست دعا جانپناه امنی ساخت
مرا به گوشه این جان پناه مهمان کن
شنیدهام که کسی راز دل به چاه سپرد
مرا به جامی از آن آب چاه مهمان کن
محمدجواد محبت