ای دل شیدای ما گرم تمنای تو // نجواي مهدوي // مولودي امام زمان(عج)

 

ای دل شیدای ما گرم تمنای تو

کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو

 

گرچه نهانی ز چشم دل نبود ناامید

می‎رسد آخر به هم چشم من و پای تو

 

زاده نرگس تویی دیده چو نرگس به ره

مانده که بیند مگر لاله حمرای تو

 

تیره بماند جهان نور نتابد ز شرق

تا ندهد روشنی روی دلارای تو

 

این همه نو دولتان غره به جاه و جلال

کاش کند جلوه‎ای غره‎ی غرای تو

 

باش که فرعونیان غرق ستم ناگهان

خیره شود چشمشان از ید بیضای تو

 

از بشر بت‎پرست جد تو بتها شکست

بت شکن آخرست همت والای تو

 

گوش بشر پر شده‎ست از رجز این وآن

بار خدایا به گوش کی رسد آوای تو

 

سوخت ضعیف از ستم پای بنه در میان

تا بکشد انتقام دست توانای تو

 

نور خدایی چرا روی نهان می‎کنی

کس نکند جز خدای حل معمای تو؟

 

شه صفتان را کنون تصفیه‎ای در خورست

وین نکند جز به حق طبع مصفای تو

 

ظلم به شرق و به غرب چون به نهایت رسید

عدل پدید آورد منطق شیوای تو

 

گو همه دجال باش روی زمین کز فلک

هم قدم موکبت هست مسیحای تو

 

دفتر ایام را معنی و لفظی نبود

هر ورقش گر نداشت پر تو امضای تو

 

نیمه شعبان بود روز امید بشر

شادی امروز ماست نهضت فردای تو

                                                          فرهاد ناظرزاده کرمانی

 

اي ياد تو در عالم آتش زده بر جان‌ها // نجواي حسيني

 

اي ياد تو در عالم ، آتش زده بر جان‌ها
هرجا زفراق تو ، چاك است گريبان‌ها

اي گلشن دين سيراب ، با اشك محبانت
از خون تو شد رنگين ، هر لاله به بستان‌ها

بسيار حكايت‌ها ، گرديد كهن اما
جانسوز حديث تو ، ثبت است به دوران‌ها

يكجان به ره جانان ، دادي و خدا داند
كز ياد تو چون سوزد ، تا روز جزا جان‌ها

در دفتر آزادي ، نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر ، با خون تو عنوان‌ها

اين سان كه تو جان دادي ، در راه رضاي حق
آدم به تو مي‌نازد ، اي اشرف انسان‌ها

قرباني اسلامي ، با همت مردانه
اي مفتخر از عزمت ، همواره مسلمان‌ها

فرهاد ناظرزاده كرماني