دلم به وسعت صد زخم، داغدار تو شد
تمام سینه ي من دشت لاله زار تو شد


بلور صبر من از طاق طاقتم افتاد
شکست مثل دل من که بى قرار تو شد


مدینه چشم به راه تو، مکّه گوش به زنگ
حرم به زمزمه و، زمزمْ اشکبار تو شد


نجف به شوق ظهور تو یا على گویان
نگاهدار و نگهبان ذوالفقار تو شد


نگاه سامره سرمست سرمه دیدار
مدام، خیره به سرداب یادگار تو شد


قسم به کام عطشْدیدگان دشت فرات
زمین کرب و بلا، غرق انتظار تو شد


به ناامیدى سقّاى کربلا سوگند
امید من، دل امید، امیدوار تو شد


چنان که باید و شاید، کسى به یاد تو نیست
قلم ز مصرع این بیت شرمسار تو شد


تو گفتهاى که غریبم، شنیدم و مفردَم
دلم، شکسته قلب جریحه دار تو شد


مپوش اى ز پدر مهربانتر از ما روى
بیا که مادر ایّام سوگوار تو شد


به زندگانى ما رحم کن، بیا و ببین
که روز ما چو شب زلف تابدار تو شد


بیا و جرعهاى از جام خود به من بچشان
که پاى، تا به سر (واعظى) خمار تو شد

احمد واعظي