بغضم مدام توی گلو گیر میکند × انتظار ظهور
بغضم مدام توی گلو گیر میکند
این انتظار سرد، مرا پیر میکند
تا کی کنار در و ... ؟! از بس نشستهام
خون، جای اشک، چشم مرا سیر میکند
یک روز خوبم و یک روز ... ؛ بیخیال!
حالم ، بدون حادثه تغییر میکند
با خود خیال میکنم امروز، میشود
دل را گرفته در غل و زنجیر میکند؟
امشب کدام برکه در آغوش میکشد
ماه مرا؟ زمانه چه تقدیر میکند؟!
دارد عذاب میدهد این فکر لعنتی
امروز هم ـ خدا نکند ـ دیر میکند!؟
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|
باشد که شمیم یار باشد