به دلم باز هواي تو كند غوغايي
از غمت، گشته درون دل من بلوايي

اي شهنشاه دو عالم يا حسين ابن علي
شعله‌ور تر بنما اين شرر شيدايي

يا حسين اي شرف هستي و هر آنچه كه هست
همه جا گشته‌ام و نيست چو تو مولايي

يك اباالفضل تو ليلا شده، عالم مجنون
چه كسي ديده كه لب تشنه بود سقايي

يا حسين! جانم اگر نيست گران ليك پذير
مردن از داغ تو نبود سخن بي‌جايي

از غمت حضرت آدم به همه عمر گريست
گريه بر تو دهد بر دل و جان پايايي

جاودان هستي و هر آنكه بميرد از عشق
مي‌دهد نام نكويش به فلك پويايي

اي حسين اي شه لب تشنه تو را مي‌خواهم
زنده كن جان مرا با نفس عيسايي

كربلا را زتو مي‌خواهيم و اكنون اي يار
تو برآورده كن آن را به يد بيضايي

من عزادار تو هستم نيش‌ها نوش دلم
گر كند سخره مرا جاهل و هر دانايي

گريه بر تو حسينا عشق مي‌زايد و شور
هر كجا هست تحول تو به حق آنجايي

اي سلاطين جهان خاك كف پاي درت
فخر داري به همه چون تو گل زهرايي

مهربان‌تر به من اي از پدر و از مادر
مي‌شود مست شوم با نگه شهلايي؟

جان عباس علمدار، همان ماه غريب
ياري‌ام كن كه شوم تا ابد عاشورايي

هادي قهرماني