بخوان بلال! که «یاس کبود» دل تنگ است * مرثيه پيمبر اکرم(ص) - نجوای نبوی
بخوان بلال! که «یاس کبود» دل تنگ است |
|
|
اذان بگو! که اذان تو، آسمان رنگ است | |
|
اذان بگو! که پس از رحلت رسول خدا |
|
|
مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است | |
|
اذان بگو! به صدای بلند و جار بزن |
|
|
که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است | |
|
اذان بگو! که بدانند بعد پیغمبر |
|
|
نصیب آینه ها ی خدانما سنگ است | |
|
نه من، غبار یتیمی نشسته بر رویم |
|
|
جمال آینه هایم، مکدّر از زنگ است | |
|
بگو که «اشهد ان علی- ولی الله» |
|
|
بگو که لحن مناجات من، غماهنگ است | |
|
تو از سیاه دلی های خلق شکوه مکن |
|
|
«به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است» | |
|
مرا ز گریه چرا منع می کنند، بپرس |
|
|
که این چه رسم مسلمانی؟ این چه فرهنگ است؟ | |
|
بگو که فاطمه این یک دو روزه مهمان است |
|
|
سفر به خیر بگویند وقت ما تنگ است | |
|
بگو که فاطمه در حشر اگر که نازکند |
|
|
«کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است» | |
|
نماز شام غریبان شد و غروب و شفق |
|
|
بخوان بلال! که ماه مدینه دل تنگ است |
محمد جواد غفورزاده «شفق»
باشد که شمیم یار باشد