خورشيد ولا سرزده از دامن نرجس//مولودي امام زمان(عج)

 

خورشيد ولا سرزده از دامن نرجس

روشن زجمالش شده هر محفل ومجلس 

 

نرگس شده مادر  تبريک به زهرا

برخيز که بر گوش دل اين زمزمه آمد

جلیل صفربیگی

 

ميلاد سعيد پسر فاطمه آمد

یک عمر تو زخم های ما را بستی//نجوای مهدوی

 

یک عمر تو زخم های ما را بستی

هر روز کشیدی به سر ما دستی

 

شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!

ما تازه به یادمان می آید هستی!

جلیل صفربیگی

ای عطر گل یاس! دلم را دریاب! // میلاد قمربنی هاشم(ع)

 

ای عطر گل یاس! دلم را دریاب!

ای منبع احساس دلم را دریاب

 

من تشنه یک قطره محبت هستم

یا حضرت عباس! دلم را دریاب

جلیل صفربیگی

 

انگار تمام شهر تسخیر شده // محرم

 

انگار تمام شهر تسخیر شده

بنگاه فروش غل و زنجیر شده

 

از چارطرف حرمله ها آمده اند

بازار پر از نیزه و شمشیر شده

 

***

سجاده به دوش ها همه آمده اند

آن حلقه به گوش ها همه آمده اند

 

ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیر فروش ها همه آمده اند

 

***

 

فریاد حسین را شنیدیم همه

از کوفه به سوی او دویدیم همه

 

رفتیم به کربلا ولی برگشتیم

از شمر امان نامه خریدیم همه

جلیل صفر بیگی

 

دستان بریده نعش بی سر دجله // فرات

 

دستان بریده نعش بی سر دجله

تنها و غریب و بی برادر دجله

 

یک سوی حسین و سوی دیگر عباس

یک چشم فرات و چشم دیگر دجله 

جلیل صفر بیگی

 

با اذن تو تیر پر به سوی تو گرفت // شهادت حضرت سیدالشهدا(ع)

 

با اذن تو تیر پر به سوی تو گرفت

جا در سر و پیشانی و روی تو گرفت

 

وقتی که برید حنجرت را خنجر

صد بار اجازه از گلوی تو گرفت

 

جلیل صفر بیگی

 

"والصبح" قسم به شام جان کاه تو بود // شهادت حضرت سیدالشهدا(ع)

 

"والصبح" قسم به شام جان کاه تو بود

"والیل "قسم به روز اگاه تو بود

 

هفتاد و دو تکه شد تن آینه ات

"والشمس" قسم به صورت ماه تو بود 

جلیل صفر بیگی

 

افتاد در آغوش زمین سرو تنت // شهادت حضرت سیدالشهدا(ع)

 

افتاد در آغوش زمین سرو تنت

پیچید میان دشت عطر بدنت

 

تسبیح تو را ماه به گردن انداخت

سجاده ی آفتاب شد پیرهنت

جلیل صفر بیگی

 

هم یاور و خواهر برادر هایش // نجوای زینبی

 

هم یاور و خواهر برادر هایش

هم بود برادر برادر هایش

 

یک عمر برای پدرش مادر بود

حالا شده مادر برادرهایش

جلیل صفر بیگی

ای قبله ی ابرهای بار آور تو! // نجواي مهدوي

 

ای قبله ی ابرهای بار آور تو!
دریا به نماز ایستاده در تو

باران که گرفته است تسبیح به دست
دارد صلوات می فرستد بر تو

 
جلیل صفربیگی

 

سر تا سر جان ما پر از تب نشده // انتظار ظهور

 

سر تا سر جان ما پر از تب نشده
چون جام جنون ما لبالب نشده

ما منتظریم ماه کامل بشود
دور قمری چهارده شب نشده

جلیل صفربیگی

یک عمر تو زخم های ما را بستی // نیمه شعبان

 

یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!

جلیل صفربیگی