یا به علقمه دریاب تکسوارت را//شهادت قمربنی هاشم(ع)


یا به علقمه دریاب تکسوارت را

به خاک بنگر علمدار کارزارت را

 

تو ایستاده و من پیش پات نقش زمین

مگیر از من بی دست این جسارت را

 

مرا ببخش چو خواندم برادرت آقا

به امر مادرتان گفتم آن عبارت را

 

بگیر لالة چشمم که خوب بنگرمت

بده دوباره به من فرصت زیارت را

 

خجل ز روی ربابم، مرا مبر خیمه

چگونه بنگرم اطفال بیقرارت را

 

سه شعبه ای که زده حرمله به دیده من

به آن دوباره نشان کرده شیرخوارت را

 

صدای هلهله ها تا رسید فهمیدم

یقین به خنده کشیدند انکسارت را

 

سریع تر برو که این نگاه های حریص

شروع کرده به سمت خیام غارت را

 

محمد بیابانی


ای همسفر قرار تو باور نکردنی است! * اربعین

ای همسفر قرار تو باور نکردنی است!
من، اربعین، کنار تو ، باور نکردنی است!
با نیمه جان مانده خودم را رسانده ام
اینجا، سر مزار تو، باور نکردنی است!
بر روی سرخ هم سفرانت نگاه کن
این باغ لاله دار تو باور نکردنی است!
در زیر تازیانه به سر شد اسارتم
تا آمدم دیار تو باور نکردنی است!
من را ببین و مادر خود را نظاره کن
قدِّ کمان یار تو باور نکردنی است!
با آنکه دشمنت همه جا کرد غارتم
من قهرمان عرصه ی رزم اسارتم
***
آنان به قلب خون شده جز غم نذاشتند
چیزی برای خواهر تو کم نذاشتند
مهمان شام بودم و بر میزبانیم
یک لحظه چشم خویش روی هم نذاشتند
جز سنگ و تازیانه و سیلی و کعب نی
بر زخم های وا شده مرهم نذاشتند
وقتی که آستین شده معجر برای من
یعنی که هیچ چیز برایم نذاشتند
دیگر چه وقت حرف عبا و امامه است
وقتی به دست های تو خاتم نذاشتند
دیدی چطور که آل پیمبر عزیز شد؟
در مجلسی که دخترک تو کنیز شد
محمّد بیابانی

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر * مرثيه حضرت سیدالشهدا (ع)

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...

سعيد بيابانكي