آن گوش وار عرش كه گردون جوهري // نجواي حسيني
آن گوش وار عرش كه گردون جوهري
با دامني پر از گوهرش بود مشتري
درويش ملك بخش و جهاندار خرقه پوش
خسرو نشان صوفي و سلطان حيدري
در صورتش مبين و در سيرتش مبين
انوار ايزدي و صفات پيمبري
در بحر شرع لولوي شهوار و همچو بحر
در خويش غرقه گشته ؛ ز پاكيزه گوهري
اقرار كرد حر يزيدش به بندگي
خط باز داده روح امينش به چاكري
لب خشك و ديده تر شده از تشنگي هلاك
وانگه طفيل خاك درش خشكي و تري
از كربلا بدو همه كرب و بلا رسيد
آري همين نتيجه دهد ملك پروري
كمال الدين محمود خواجوي كرماني
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|