گل مدینه شد و عطر او رسید به طوس//مدح حضرت انيس النفوس(ع)//نجواي رضوي
گل مدینه شد و عطر او رسید به طوس
و خاک طوس، پر از گل شد از پی پابوس
و خاک طوس، پر از گل شد از پی پابوس
رضا تسلسل نور چراغ احمدی است
و با علیست رضا شعلهای ز یک فانوس
سلام ضامن آهو! دل من است اینجا
رمیده آهویی از بند روزگار عبوس
خراب فلسفهي علم توست افلاطون
مرید مدرسهي طب توست جالینوس
که از شفای تو بینا شود هزار اعما
که حجت تو مسلمان کند هزار مجوس
سلام! نور خداوند در ظلام زمين
سلام! چشمهي رحمت، سلام شمس شموس
... است و خوشهي انگور و دانه دانهي اشک
چه طعم تلخی دارد هوای این کابوس
دریغ، والی آن کس شدی که خود پدرت
به محبس پدرش بود سالها محبوس
عبا کشیده به سر، رفتی ای غریب، آری
به زهر خوردن پنهان، تب تو شد محسوس
شب است و چشمهي نور و شفا، رضا، بیمار
شفا هم از اثر خویش میشود مأیوس
هزار آینه چشم است از در و دیوار
و در هر آینه گریان هزارها فانوس ...
شود خجول ز ماهی کوچک غزلش
به شاعری که ببخشی ردای اقیانوس
محمد سعید میرزایی
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|