آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند // نجواي رضوي
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند
اول ببانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وانگه به یک پیمانه می با ما وفاداری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند
گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند
چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنان
سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند !
حافظ
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|