شب گريه های غربت مادر تمام شد

زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

 

امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال

سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد

 

طفلان تشنه، هروله در اشک می کنند

ایام تشنه کامی مادر تمام شد


آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)

چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد


تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد

محراب خون گريست كه منبر تمام شد


زاینده است چشمه ی زهرایی رسول

باور مكن که سوره ی کوثر تمام  شد

 

باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است

باور مکن حماسه ي حیدر تمام شد


زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود

زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود...


علی رضا قزوه