عيد جديدي آمد و آغاز سالي ست * عید نوروز - نوروز مهدوی - فاطميه مهدوي
عيد جديدي آمد و آغاز سالي ست
آقاي من! امسال هم جاي تو خالي ست
وقتي که لب ميخندد و دل غرق آه است
يعني که بي تو عيدهاي ما خيالي ست
ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
آثار با خورشيد پيوستن زلالي ست
چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک
اوقات ما از ياد تو اما چه خالي ست!
ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان
در شام هجران بيگمان صبح وصالي ست
دل هاي بيدار و ... جهاني چشم در راه
در انتظارت جمعه هاي ما سؤالي ست
این روزها در کوچه های فاطمیه
سهم تو و چشمان تو آشفته حالی ست
چشم انتظارت مانده چشمان کبودی
برگرد، با تو شوکت مولي الموالي ست
یوسف رحیمی
+ نوشته شده در ساعت توسط دلتنگ نجف
|
باشد که شمیم یار باشد