چرا سرشک من امشب زحد نمی گذرد؟

از ارتفاع نفسگیر سد نمی گذرد ...!؟

 

مگر مراسم تشییع سرخ یاران نیست

و از برابر چشمم جسد نمی گذرد ؟

 

سیاهپوشی من گرچه ازسیاهدلی ست

ز قاتل تو دلم تا ابد نمی گذرد !!

 

به نیزه گرجگرحمزه چاک شد دیدیم

که ذوالفقار هم از عبد ود نمی گذرد

 

شتاب کن دل من کاروانیان رفتند

از این کویر دل نا بلد نمی گذرد!

 

تورابهشت به آغوش بازخوانده شهید!

چو من مسیرتوازدست رد نمی گذرد!

 

که بی حمایت دست تو روح من حتی

ز سقف کوته سنگ لحد نمی گذرد!!

 

بساط شعر مهیاست واژه ها جمعند

بیا به خانه ام ای خوب بد نمی گذرد

حمیدرضا حامدی