کارم به کار لیلی و مجنون رسیده است

باران اشک، بر رخ زردم چکیده است

 

از هرکسی نشان تو را جستجو کنم

روی قشنگ و ماه شما را ندیده است

 

احساس می کنم که جمال تو را کسی

بر دفتر سیاه دل من کشیده است

 

آقا قسم به پیکر بی سر ظهور کن

جسمی که زیر سم ستوران تپیده است

 

آقا قسم به آه پر از سوز مادرت

آن مادری که قد رشیدش خمیده است

 

عمرم در انتظار شما، رو به انتهاست

عمری که بوی هجر تو در آن وزیده است

 

آقا، خلاصه اینکه در این شام انتظار

کارم به کار لیلی و مجنون رسیده است

محمد رضا طاهري